امیه - به ضم الف و میم (مفرداتنهجالبلاغه)امیه (به ضم الف و فتح میم) یکی از مفردات نهج البلاغه، نام یکی نوادگان عبد مناف است که از پسر وی بنام عبد شمس بهدنیا آمد؛ (البته برخی وی را بردهی عبد شمس دانسته که پسرخواندهی ایشان شمرده میشده و پس از مدتی توسط ایشان، آزاد گشته است.)لذا بنیامیّه جملگی از نسل ایشان بشمار میروند. در بیان حضرت علی (علیهالسلام) تسلط آنان بر امّت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسّلم)، ظلم و ستم بیشمار این گروه، بر مردم و اهل بیت پیامبر (علیهمالسّلام) زیاد سخن به میان رفته است. ۱ - تبارشناسیاُمَیّه (بنی امیّه) نام گروهی است از نسل عبد مناف که ایشان دارای دو پسر بود به نامهای هاشم و عبد شمس؛ از عبد شمس پسری به دنیا آمد به نام «امیّه» که بنیامیّه، همه از نسل او هستند. (البته برخی وی را بردهی عبد شمس دانسته که پسرخواندهی ایشان شمرده میشده و پس از مدتی توسط ایشان، آزاد گشته است.) این کلمه ابی سفیان و نسل او و ابی العاص و نسل او و مروان و عثمان و معاویه و امثال آنها را شامل میشود و همه از «بنیامیه» هستند. اکثرّیت نزدیک به تمام این نسل اشخاص بدکار، عیاش، کافر، مشرک، منافق، ستمگر و... بودند. خلفاء بنیامیّه تا مروان حمار و آنهایی که در اسپانیا حکومت کردند همه از آن نسل هستند. ۲ - شجره ملعونهخداوند این قوم و گروه را در قرآن شجره ملعونه نامیده است. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسّلم)، آنها را در شکل میمونها دید که از منبرش بالا و پایین میروند. همچنین جبرئیل به ایشان (صلیاللهعلیهوآلهوسّلم)، خبر دادند که بنیامیّه به جای تو، به خلافت خواهند رسید. حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسّلم) بعد از اطلاع یافتن از این خبر، تا وقت رحلت در غصّه و اندوه بود، که خداوند خطاب بهوی چنین فرمود: «وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی اَرَیْناکَ...» پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسّلم)، بارها از فتنه بنیامیّه خبر دادند و از جمله فرمودهاند: «اذا بلغ بنو ابی العاص ثلاثین رجلا اتخذّوا مال اللّه دولا و عباد الله خولا و دین اللّه دغلا؛ چون فرزندان ابی العاص بن امیّه به سی نفر رسیدند مال خدا (بیت المال) را مخصوص خود گردانند، بندگان خدا را بردگان خویش کنند و دین خدا را به فساد کشند.» ۳ - تسلط بنیامیّه بر امت اسلامیامام (صلواتاللهعلیه) در نهج البلاغه مکرّر از تسلط بنیامیّه و از سقوط حکومتشان و از ستمگریها و بدکاریهای آنها سخن گفته است. این کلمه مجموعاً ده بار در «نهج البلاغه» بکار رفته است که سه بار آن فقط به لفظ «امیّه» است. «الا و انّ اخوف الفتن عندی علیکم فتنة بنی امیّة فانّها فتنه عمیاء مظلمة عمّت خطّتها و خصّت بلیّتها و اصاب البلاء من ابصر فیها و اخطا البلاء من عمی عنها وایم الله لتجدّن بنی امیّة لکم ارباب سوء بعدی کالنّاب الضروس تعذم بفیها و تخبط بیدها و تزبن برجلها و تمنع درّها...؛ بدانید مخوفترین فتنهها در نظر من بر شما فتنه بنیامیّه است، فتنهای کور و تاریک و گرفتاریش عمومی است (چون حکومت خواهند کرد) بالاخص برای اولاد و شیعیان من و بر اهل تقوی و صحابه پاک، هر کس در آن اهل بصیرت باشد گرفتار خواهد شد (چون اگر مخالفت کند، اذیت خواهند کرد و اگر ساکت باشد پیش خدا مسئول خواهد بود) و هر کس در آن کور و بیخبر باشد، بلا از او بدور است. (زیرا که منقاد خواهد بود) بخدا قسم بعد از من بنیامیّه را پیشوایان بدی خواهید یافت، مانند: ناقه پیر بدخُلق که با دهانش گاز میگیرد و با دستش میزند و با پایش دور میاندازد و از دوشیدن شیرش مانع میشود.» بعد از شهادت آن حضرت (علیهالسلام) و خانهنشین شدن امام مجتبی (علیهالسلام) همهی اینها به وقوع پیوست و مردم دانستند که در علم امام (علیهالسلام) حال و گذشته و آینده یکسان است. ۳.۱ - شیوههاامام (علیهالسلام) در رابطه با نحوه تسلط بنیامیّه، فرمودهاند: دنیا طوری به کام آنها خواهد بود که مردم گمان بردند دنیا در بست مخصوص آنهاست. چنانکه حضرت در این خصوص میفرمایند: «حتی یظنّ الظانّ انّ الدنیا معقولة علی بنی امیّه تمنحهم درّها و توردهم صفوها و لا یرفع عن هذه الامّة سوطها و لا سیفها و کذب الظانّ لذلک بل هی مجّة من لذیذ العیش یتّطّعمونها برهة ثم یلفظونها جملة؛ یعنی چنان مسلطّ شوند تا گمان کننده گمان کند، که دنیا بر بنیامیّه پیوند شده است، شیرش را به آنها میدهد، و به آب زلالش آنها را وارد میکند، تازیانه و شمشیرشان از این امّت برداشته نمیشود، ولی این گمان کننده به دروغ گمان کرده است، بلکه دنیا لعابی است از زندگی لذیذ که آنرا زمانی میخورند، سپس همگی را کنار میاندازند و از دستشان میرود.» همچنین در این رابطه میفرماید: «و انّما هم مطایا الخطیئات و زوامل الاثام، فاقسم ثّم اقسم لتنخمنّها امیة من بعدی کما تلفظ النخامة ثم لا تذوقها و لا تطعم بطعمها ابدا ماکّر الجدیدان؛ بنیامیّه فقط مرکبهای گناهان و حاملان معصیتها هستند، سوگند یاد میکنم سپس سوگند یاد میکنم که بنی امیه بعد از من، خلافت را مانند: اخلاط سینه به دور میاندازند و سپس آنرا تا شب و روز هست نمیچشند و نمیخورند.» ۳.۲ - بیان مفردات۱ـ «مطایا» شتران سواری. ۲ـ «زامله» حیوانی است که طعام بارش کنند. ۳ـ «نخامه» اخلاط سینه و بینی است. امام (صلواتاللهعلیه) بنیامّیه را بارکش گناهان خوانده که کارهاشان فقط عصیان و تعدّی است. ۴ - انتقام الهیبر این اساس امام (علیهالسلام) در تعبیری در این رابطه که خداوند بالاخره از آنها انتقام خواهد گرفت، فرموده است: «الا و انّ لکل دم ثائرا و لکل حقّ طالبا و انّ الثائر فی دمائنا کالحاکم فی حق نفسه و هو الله الذی لا یعجزه من طلب و لا یفوته من هرب فاقسم بالله یا بنی امیّه عمّا قلیل لتعرفّنها فی ایدی غیرکم و فی دار عدوّکم؛ بدانید برای هر خون، خونخواهی هست و برای هر حق هواداری و حقخواهی وجود دارد، بدانید خونخواه، ما اهل بیت (علیهمالسلام) مانند: داوری است که درباره خودش، حقخواهی و داوری کند (قاضی که درباره خودش دادخواهی کند حتما حق خود را خواهد گرفت.) و آن خداست. خدایی که طلبی او را عاجز نتواند کرد و فرار کنندهای از چنگ او بدر نمیشود. بخدا سوگند ای بنیامیّه، بعد از مدّت کوتاهی خواهید دید که حکومت در دست غیر شماست و در خانهی دشمن شماست.» ابن ابی الحدید قسمتی از این کلام را اشاره به خون حسین (علیهالسلام) و انتقامش دانسته است. [۸]
ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۷، ص۱۲۰، قم، مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی (رحمةاللهعلیه)، بیتا.
۵ - تضییع حق امامسعید بن عاص که از جانب عثمان، حاکم کوفه بود هدّیهای محضر امام (علیهالسلام) ارسال کرد و نوشت: من به کسی زیادتر از این نفرستادهام مگر به عثمان. امام (علیهالسلام) در این رابطه فرمودهاند: «انّ بنیامیّة لیفوّقوننی تراث محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تفویقا و الله لئن بقیت لهم لانفضنهم نفض اللّحّام الوذام التّربة؛ بنیامیّه ارث محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسّلم) را به طور کم به من میدهند؛ بخدا قسم اگر زنده بمانم و حکومت را در دست گیرم بنیامیّه را کنار میاندازم چنانکه قصاب تکّه شکمبه خاک آلوده را کنار میاندازد.» ۳.۲ - بیان مفردات۱ـ «فواق ناقه» یکبار شیر دادن را گویند و آن کنایه از قلت و کمی است. ۲ـ «نفض» تکان دادن لباس برای زدودن غبار آن است؛ به معنی اسقاط نیز آید. ۳ـ «لحاّم» صیغه مبالغه، به معنی گوشت فروش و قصّاب است. ۴ـ «وذام» جمع وذمه، به معنی شکمبه یا تکّهای از شکمبه و جگر است. ۵.۲ - دیدگاه سید رضیسید رضی آورده است: «و هی الحزة (القطعة) من الکرش او الکبد تقع فی التراب فتنفض.» • ناگفته نماند در خطبه ۷۵، خطبه ۱۵۸، خطبه ۱۶۶ و حکمت ۴۶۴ نیز مطالبی درباره بنیامیّه آمده است. ۶ - پانویس۷ - منبع• قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «امیه»، ص۸۲-۸۵. ردههای این صفحه : بنی امیه | تاریخ اسلام | قبائل عرب | مفردات نهج البلاغه | نسب شناسی | واژگان قرآنی | واژه شناسی واژگان نهج البلاغه
|